English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9386 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
absolute dud U گلوله اتمی عمل نکرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
dwarf dud U بمب اتمی عمل نکرده
nuclear dud U بمب عمل نکرده اتمی
dud U گلوله عمل نکرده
nuclear equipoise U گلوله اتمی ممنوعه
nuclear equipoise U گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
unbowed U انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
shock front U جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
pressure front U جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy U دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
unexploded U عمل نکرده مهمات عمل نکرده
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
look before your leap U گز نکرده
single U ازدواج نکرده
rudimental U رشد نکرده
indigested U فکر نکرده
untravelled U سفر نکرده
abortive <adj.> رشد نکرده
unsight U امتحان نکرده
niet le fait U او نکرده است
unkempt U شانه نکرده
sole U ازدواج نکرده
soles U ازدواج نکرده
uncounselled U مشورت نکرده [نداده]
unused U عادت نکرده بکارنبرده
paddy U برنج اسیاب نکرده
paddies U برنج اسیاب نکرده
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
unfledged U پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
impennate U دارای بالهای رشد نکرده
hung striker U چاشنی عمل نکرده نارنجک
stunted tree U درخت رشد نکرده وکوتاه
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
he is not quite rested U خوب رفع خستگی نکرده
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
You haven't changed. U تو هیچ تغییر نکرده ای [رفتار] .
unschooled U تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
clean U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleans U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
dwarf dud U جنگ افزار هستهای عمل نکرده
cleanest U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleaned U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
Nobody was late except me . U هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
bomb cemetery U محل تخریب بمبهای عمل نکرده
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
Nothing has changed there. U آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
polywag U دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
abortion سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortions U سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
slinking U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to U تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
ballistics of penetration U شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
accumulated profit U پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
syntactic error U خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
atomic U اتمی
triatomic U سه اتمی
hexatomic U شش اتمی
monoatomic U یک اتمی
nuclear strike U تک اتمی
diatomic U دو اتمی
nuclear U اتمی
atomic radius U شعاع اتمی
atomic structure U ساختار اتمی
nuclear warfare U جنگ اتمی
atomic absorption U جذب اتمی
atomic bond U پیوند اتمی
atom bombs U بمب اتمی
atom bomb U بمب اتمی
nuclear parity U همطرازی اتمی
atomic size U اندازه اتمی
atomic configuration U ارایش اتمی
atomic crystal U بلور اتمی
nuclear U مربوط به اتمی
atom samshing U انفجار اتمی
nuclide U اشکال اتمی
fission bomb U بمب اتمی
fission products U مواد اتمی
fission reactor U واکنشگاه اتمی
fission to yield ratio U بازده اتمی
diatomic molecule U مولکول دو اتمی
atom number U عدد اتمی
polyatomic U چند اتمی
atom rocket U موشک اتمی
atomics U فیزیک اتمی
atomicity U فرفیت اتمی
atomic weight U وزن اتمی
atomic weight U جرم اتمی
nuclear cell U پیل اتمی
nuclear reactors U پیل اتمی
nuclear reactor U پیل اتمی
atomic orbital U اوربیتال اتمی
atomic fusion U گداخت اتمی
pile U پیل اتمی
piled U پیل اتمی
atomic fusion U همجوشی اتمی
atomic interaction U بر هم کنش اتمی
atomic number U عدد اتمی
atomic lattice U شبکه اتمی
median lethal dose U دوزمتوسط اتمی
atomic pile U واکنشگاه اتمی
mushromm could U کلاهک اتمی
monoatomic solid U جامد تک اتمی
monoatomic molecule U مولکول تک اتمی
monoatomic gas U گاز تک اتمی
mass number U وزن اتمی
atomic energy U نیروی اتمی
atomic energy U انرژی اتمی
atomic fission U شکافت اتمی
atomic clock U ساعت اتمی
atomic polarization U قطبش اتمی
atomic reactor U واکنشگاه اتمی
atomic mass U جرم اتمی
nukes U کنشگر اتمی
clouding U قارچ اتمی
clouds U قارچ اتمی
fallout U ریزش اتمی
nuclear winter U زمستان اتمی
cloud U قارچ اتمی
nuked U نیروگاه اتمی
nukes U نیروگاه اتمی
nukes U زیردریایی اتمی
nuking U زیردریایی اتمی
nuking U نیروگاه اتمی
nuking U کنشگر اتمی
nuked U کنشگر اتمی
tetratomic U چهار اتمی
radiation U تشعشع اتمی
A-bombs U بمب اتمی
nuked U زیردریایی اتمی
nuke U نیروگاه اتمی
nuke U زیردریایی اتمی
A-bomb U بمب اتمی
nuke U کنشگر اتمی
atomic air burst U ترکش هوایی اتمی
uranium pile U مشعل هسته اتمی
effective atomic number U عدد اتمی موثر
nuked U جنگ افزار اتمی
hydrogen bomb U بمب ترکیبی اتمی
A-bombs U بمباران اتمی کردن
feasion U عمل ترکیب اتمی
nukes U جنگ افزار اتمی
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
nuke U جنگ افزار اتمی
interatomic spacing U فاصله بین اتمی
hydrogen bombs U بمب ترکیبی اتمی
fallout U گرد و غبار اتمی
heteroatomic chain U زنجیر ناجور اتمی
weapon debries U بقایای ترکش اتمی
conventional U جنگ غیر اتمی
residual U مربوط به ریزش اتمی
A-bomb U بمباران اتمی کردن
film badge U علامت تشعشعات اتمی
homopolyatomic U چند جور اتمی
gram atomic weight U وزن اتمی به گرم
feasion U بمب ترکیبی اتمی
homopolyatomic U چند اتمی جور
heteropolyatomic U چند اتمی ناجور
fallout pattern U نمونه ریزش اتمی
exoatmosphere U ترکش اتمی بالای جو
fission U عمل تجزیه اتمی
Recent search history Forum search
1He has been publicly disgraced for offenses of which he was not guilty.
2single gas
2single gas
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com